آخرین اخبار
کد مطلب: 113626
رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيام نوروزي سال ۱۳۹۵
آمريکا در توافق هسته‌اي به وعده‌هايش عمل نکرد/ مي‌خواهند برجام 2و3و4 را به نخبگان ما بقبولانند
تاریخ انتشار : 1395/01/01
نمایش : 3025
حضرت آيت‌الله خامنه‌اي با بيان اينکه آمريکا در توافق هسته‌اي به وعده‌هايش عمل نکرد، فرمودند: مي‌خواهند برجام‌هاي ديگري را در مسايل منطقه و حتي قانون اساسي تحت عنوان برجام 2و3و4 به نخبگان ما بقبولانند.
به گزارش خبرنگار سلام لردگان، به نقل از خبرگزاري فارس، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در اولين روز سال 95 در جمع زائران حرم رضوي در مشهد مقدس به ايراد سخنان مهمي پرداختند که متن اين سخنان را در زير مي‌خوانيد:

* سال جديد را مجدداً به همه برادران و خواهران تبريک عرض مي‌کنم. امسال تنها کمبودي که در اين سفر و در اين جلسه احساس مي‌کنيم، فقدان برادر عزيزمان جناب آقاي طبسي است. عالم مجاهد و مبارز و خدمتگزار با اخلاص اين بارگاه مقدس. وجود ايشان، وجود مغتنمي بود جزو سابقين انقلاب محسوب مي‌شدند و فقدان ايشان براي همه کساني که ايشان را مي شناختند به معناي حقيقي کلمه يک ضايعه بزرگ است. از خداوند مي خواهيم که روح مطهر ايشان را در سايه الطاف حضرت رضا(ع) قرار دهد و از رحمت و مغفرت خود بهره دار کند. 

* بحث امروز را از شعار امسال آغاز مي‌کنم. در ادامه توضيحاتي که براي شما عزيزان و براي کساني که اين صحبت ها بعدا خواهند شنيد عرض خواهم کرد. مايلم بحثي که انجام مي‌گيرد يک بحث منطقي باشد. بحث هاي شعاري امروز جايگاه زيادي در ذهن مردم ما ندارد.  مردم ما جوانان ما، آحاد جامعه ما، فقيه اند. به مسائل با چشم منطق و استدلال نگاه مي‌کنند. آنچه که عرض مي‌کنيم مايليم که براي اقشار مردم عزيزمان، به صورت يک بحث مطقن و منطقي عرضه شود.

* علت انتخاب شعار امسال را هم، شعار اقتصادي انتخاب کرديم يک تحليل و يک نگاه به مجموعه مسائل کشور است. شايد در ذهن بعضي مي گذشت که ترجيح دارد شعار سال، امسال يک شعار فرهنگي باشد يا شعار اخلاقي، ليکن با توجه به مجموعه مسائل کشور، به نظر رسيد که امسال هم مثل چند سال ديگر قبل از اين، شعار سال را که بايد به صورت گفتماني در ميان مردم و افکار عمومي کشور رواج پيدا کند يک شعار اقتصادي قرار دهيم. 

* اين تحليل را عرض مي‌کنم، مايلم جوانان عزيز ما، آنچه را که مي شنوند پيش خود تجزيه و تحليل کنند و روي آن فکر کنند؛ در اين مقطع زماني، سياست‌هاي استکبار و به خصوص سياست هاي آمريکا، اقتضا مي کند که يک تفکري تزريق شود در ميان ملت ما. اول در ميان نخبگان جامعه و بعد از آن به تدريج به افکار عمومي منتقل شود. يک تفکر خاصي تزريق شود به افکار عمومي. 

* آن سياستي که مورد نظر آن هاست، اين است که وانمود کنند ملت ايران بر سر يک دو راهي قرار دارد و چاره اي ندارد جز اين که يکي از دو راه را انتخاب کند. آن دوراهي عبارت است از اين که يا با امريکا کنار بيائيم يا بايد به طور دائم فشار هاي آمريکا و مشکلات ناشي از آن را تحمل کنند. يکي از اين دو را ملت ايران بايد انتخاب کنند. کنار آمدن با آمريکا به معناي کنار آمدن با هيچ دولت ديگري نيست. چون دولت‌امريکا داراي ثروت، داراي دستگاه هاي تبليغاتي وسيع و داراي سلاح هاي خطرناک و داراي امکانات بسياري است. طبيعت توافق با آمريکا همين است. ديگران هم که با آمريکا توافق کردند، کشورهاي ديگر در هر مسئله اي، معناش اين است که از مواضع خود به نفع طرف مقابل عقب نشيني مي کنند بدون اينکه طرف مقابل به نفع آن‌ها عقب نشيني قابل توجهي انجام دهد. 

* در همين توافق اخير هسته اي هم اگر چه اين توافق را ما تائيد کرديم و برگزار کنندگان اين توافق را مورد قبول اعلام کرديم و قبول داريم آن را، ليکن اينجا هم همين بود. وزير خارجه ما در مواردي به بنده گفت که ما اينجا را نتوانستيم اين خط قرمز را نتوانستيم حفظ کنيم. معنايش همين است. يعني طرف مقابل وقتي دولتي مثل امريکاست که پول و امکانات و ديپلماسي  فعال و عوامل گوناگوني در اطراف دنيا دارد. کنار آمدن با او به معناي صرف نظر کردن از برخي چيزهايي است که انسان بر آن ها پاي مي فشارد. اين يک دوراهي است که بر طبق سياست هاي امريکا يک دوراهي ناگريز و يک دوگانه اجتناب ناپذير است. يا بايد در مقابل امريکاي و خواست هاي او در موارد بسياري کوتاه بياييم يا بايد فشار هاي امريکا و تهديدات و ضررهاي ناشي از ان را تحمل کنيم. اين ها مي خواهند اين را به عنوان يک گفتمان در ميان نخبگان جامعه ترويج کنند و به تدريج ان را در ميان مردم و افکار عمومي سرريز کنند. در داخل و خارج از کشور اين فکر را دارن ترويج مي کنند و به شکل هاي گوناگوني با بيان هاي مختلفي در وسايل ارتباط جمعي دنيا دارن اين را گسترش مي‌دهند. 

* البته در داخل هم کساني هستند که اين فکر را قبول دارند و قبول کردند و تلاش مي کنند که به ديگران هم بقبولانند. حرف ان ها اين است طرف مقابل يعني دستگاه جريان ساز مي گويد ايران داراي ظرفيت هاي فراوان اقتصادي است.هدف از توافق اين بود که کشور ايران، بتواند از اين ظرفيت ها استفاده کند حال اين توافق کافي نيست و مسائل ديگري هم هست در ان ها هم بايد ملت و دولت ايران تصميم بگيرند و اقدام کنند. مثلا امروز در منطقه غرب آسيا، يعني منطقه اي که غربي ها مي گويند خاورميانه، جنجال ها و اشفتگي هاي بسياري هست. اين مشکل براي کل منطقه است. اگر مي خواهيد کشور شما از اين مشکل نجات پيدا کند بايد سعي کنيد مشکل فرو نشيني کند بايد با امريکا بنشينيد و مدلي را طبق مدل و ميل امريکا انتخاب کنيم. يا مشکلات ديگري داريم، اختلافات زيادي داريم بايد اين را حل کنيم  و تمام شود حال در حل اين اختلافات، ملت ايران مجبور باشد از اصول خود و خط قرمزها صرف نظر کند؛ طرف مقابل از اصول و ارزش هايش تنازل پيدا نمي کند ولي ما بايد تنازل پيدا کنيم تا در نتيجه کشور بتواند از ظرفيت هاي خود استفاده کرده و به اقتصاد برجسته اي برسد. حرفشان اين است. بنابراين در قضيه هسته اي توافق شد اسمش را گذاشتيم برجام؛ برجام ديگري در قضاياي منطقه و قانون اساسي کشور؛ برجام 2 و 3 و غيره بايد به وجود بيايد تا بتوانيم راحت زندگي کنيم. اين منطقي است که سعي مي کنند در ميان نخبگان جامعه و از سوي نخبگان جامعه به افکار عمومي جامعه منتقل کنند. 

* معناي اين حرف چيست؟ معناي اين حرف اين است که جمهوري اسلامي از مسائل اساسي که به حکم اسلام و برجستگي هاي نظام جمهوري اسلامي به ان پايبند است صرف نظر کند. از فلسطين و حمايت از مقاومت در منطقه صرف نظر کند . از مظلومان منطقه مانند مردم يمن، بحرين و غيره پشتيباني و حمايت سياسي نکند و انچه را که طرف مقابل به دنبال تحقق ان است ، نظام ما با تعديل خواسته هاي خود، خود را به آن زندگي کند. معنايش اين است که همچناني که امروز برخي از کشورهاي منطقه و دولت هاي منطقه، علي رغم حکم اسلام، خواست ملت‌هايشان، دولت‌ها با رژيم صهيونيستي کنار آمده اند و مسئله فلسطين را تحت الشعاع مسائل ديگر قرار داده‌اند جمهوري اسلامي هم به همين ترتيب عمل کند. معنايش اين است که همچناني که امروز برخي از دولت‌هاي عربي با کمال وقاحت دست دوستي به سمت دشمن صهيونيستي دراز مي کنند جمهوري اسلامي هم اشتي کند. البته قضيه به اينجا ختم نمي شود. معناي آن چه که ادعا مي‌شود در آن تحليل سياسي دشمن معنايش اين است که جمهوري اسلامي، اگر ميل آمريکاست حتي از ابزار هاي دفاعي خود هم صرف نظر کند. 

* بر روي مسئله موشک ها چه جنجالي به راه انداختند. چرا موشک دوربرد دارد. چرا دقيق هدف را مي زنند و هدف قرار مي‌دهند. چرا آزمايش کرديد و چرا تمرين نظامي مي کنيد. حالا امريکايي ها در منطقه خليج فارس که چند هزار کيلومتر با کشورشان فاصله دارد هر چند وقت يکبار با يکي از کشورهاي منطقه رزمايش به راه مي اندازند درحالي که در اينجا هيچ مسئوليتي ندارند. ايران در حريم امنيت خود و خانه خود رزمايش مي کند، جنجال اين ها بلند مي‌شود که چرا نيروي دريايي و هوايي شما اين کار را کرده است.

* از اين هم قضيه هم بالاتر است. تدريجا موضوع را به اين خواهند کشاند که چرا اصلا نيروي قدس تشکيل شده؟ چرا سپاه تشکيل شده است؟ چرا بايد سياست هاي داخلي جمهوري اسلامي طبق قانون اساسي، چرا بايد با اسلام تطبيق پيدا کند؟ شما وقتي در مقابل دشمن در حالي که مي توانيد ايستادگي کنيد؛ عقب نشيني کرديد دشمن جلو مي آيد و متوقف نمي شود. اين همان چيزي است که بارها عرض کرده‌ام. اين تغيير سيرت جمهوري اسلامي است.  ممکن است صورت باقي بماند ولي از محتواي خود به کلي تهي شود. دشمن اين را مي خواهد و. اگر جمهوري اسلامي بنا بر اين تحليل دشمن خواسته، بنا بر تحليل که ان ها تزريق مي کنند در اذهان نخبگان و افکار عمومي ملت، اگر جمهوري اسلامي و ملت ايران مي خواهد از شر امريکا راحت شود بايد از محتواي جمهوري اسلامي و اسلام دست بردارد. از مفاهيم اسلامي و امنيت خود بايد دست بردارد. انچه که در اين تحليل ناديده گرفته شده است، چند مطلب است. 

* در همين توافقي هم که با امريکايي ها کرديم در قضيه هسته اي؛در اين قضيه هم امريکايي ها، به انچه وعده دادند عمل نکردند. کاري که بايد انجام مي‌دادند را انجام ندادند. به تعبير وزير خارجه ما روي کاغذ کارهايي را انجام دادند ولي از راه هاي انحرافي متعدد جلوي تحقق مقاصد جمهوري اسلامي را گرفتند. 

* امروز در سرتاسر کشورهاي غربي و کساني که تحت تاثير ان ها هستند همچنان معاملات بانکي ما دچار مشکل است و بازگرداندن ثروت هاي ما دچار مشکل است. وقتي تحقيق مي کنيم و دنبال مي کنيم معلوم مي شود که از امريکايي ها مي ترسند و گفتند که ما تحريم را بر مي داريم و روي کاغذ هم برداشتند اما از طرق ديگر طوري عمل مي‌کنند که اثر رفع تحريم ها مطلقاً به‌وجود نيايد. 

* بنابراين کساني که اميد مي بندند که بنشينيم با امريکا مذاکره کنيم و به نقطه توافقي برسيم؛ از اين غفلت مي‌کنند که ما بايد به همه تعهدات عمل کنيم اما طرف مقابل با شيوه‌هاي مختلف و تقلب و خدعه سر باز مي‌زند و عمل نمي‌کند به تعهداتش. اين چيزي است که در مقابل چشم خود مي بينيم. يعني خسارت محض. 

* در منطقه غرب آسيا، کشور عزيز شما گل منطقه است. اولا از لحاظ جايگاه راهبردي، موقعيت استراتژيکي يک کشور بي نظير است. از لحاظ منابع نفت و گاز در هم منطقه و با يک نگاه از همه دنيا امتياز دارد. غير از نفت و گاز منابع ديگري هم دارد. اين گل منطقه يک روزي يک جا در قبضه کامل امريکا بود. هرکاري مي خواستند، را انجام مي دادند؛ غارت مي کردند ثروت ها را و همه کارهايي که يک دولت مستکبر با يک کشور ضعيف انجام مي‌دهد اين ها با ما کردند. اين جا را در پنجه اقتدار خود داشتند. انقلااب اسلامي اين کشور را از پنجه آن ها بيرون کشانده کينه انقلاب از دل سياست امريکا خارج نمي شود. وقتي دشمني ان ها تمام مي‌شود که بار ديگر همان سلطه را در کشور دوباره تجديد کنند. هدفشان اين است. 

کارشان را البته بلدند و سياست مدارند و بايد به تدريج حرکت کرد. چشم ما بايد باز باشد. بايد حواسمان جمع باشد. جمهوري اسلامي نه فقط ايران را از دست اين ها خارج کرد بلکه با روحيه مقاومتي که نشان داد و دليري‌اي که نشان داد؛ موجب تشويق کشورهاي ديگر هم شد. امروز ببينيد که در کشورهاي متعددي در اين منطقه و حتي فراتر از منطقه، مرگ بر آمريکا مي‌گويند. ملت ايران نشان داد که مي تواند مقاومت کند و ديگران ياد گرفتند و سررشته از دست امريکا خارج شده است. امريکايي ها اعلام کردند که مي‌خواهند خاورميانه بزرگ درست کنند. مقصود اين بود که در اين منطقه غرب آسيا؛ در قلب کشورهاي اسلامي؛ دولت جعلي رژيم صهيونيستي را بر همه قلوب اين منطقه مسلط کنند. هدف اين بود. الان نگاه کنيد همان هايي که شعار خاورميانه بزرگ مي دادند در قضيه عراق و سوريه و يمن و فلسطين درمانده‌اند. اين ها را از چشم ايران مي بينند. دشمني ان ها با جمهوري اسلامي اينگونه است. سر يک ذره و دو ذره نيست. مسئله اساسي است. دارن حرکت مي کنند بيان به اين سمت بلکه بتوانند سلطه قديمي خود را برقرار کنند.

*مهم ترين سنگر رژيم هاي مستکبر اول انگليس بعد امريکا عبارت است از خود رژيم دست نشانده طاغوت. رژيم طاغوت سنگر ان ها بود. هرکاري مي خواستند اين کار را مي کردند و هر فعاليت اقتصادي و فرهنگي و سياسي و جابه جايي و موضع گيري که مايل بودند را اين کشور را اين طرف و ان طرف مي کشاندند. از سنگر رژيم طاغوت. خود اين رژيم مهم ترين سنگر امريکاو انگليس در اين کشور بود. 

انقلاب آمد اين سنگر را نابود کرد و از بين برد و ريشه کن کرد. حکومت پادشاهي را در کشور ريشه کن کرد. به جاي حکومت پادشاهي خصوصي را حاکميت مردمي را به وجود آورد. روزي بود در اين کشور مي گفتند مملکت صاحب دارد کي بود، شاه بود صاحب مملکت يعني يه عنصر فاسد، وابسته و نالايق و تهي از غيرت ملي. جمهوري اسلامي اين صاحب دروغين را گذاشت کنار و داد به دست صاحبان  اصلي اش. اين نخستين سنگر دشمن بود که انقلاب اسلامي اين سنگر را در هم ريخت.

* سنگرهاي ديگري هم بود. عوامل رواني و عيني سنگرهايي را گذاشتند. يکي ترس بود. سنگر ترس از قدرت ها. کاري کرده بودند که در کشور که ترس از قدرت امريکا بر همه دل ها حاکم بود. در اين دهه هاي اخر امريکا، قبلش هم انگليس. هر حادثه اي در کشور اتفاق مي افتاد مي گفتند کار انگليسي هاست. اين ترس مخصوص مردم نبود. خود سردمداران رژيم هم مي ترسيدند از امريکا. اين خاطراتي که عوامل رژيم نوشتند و بعد از انقلاب منتشر شده نشان مي دهد که در مواردي خود محمدرضا و عوامل نزديک به او از امريکايي ها ناراضي بودند و لي از ترس مجبور به اطاعت بودند. انقلاب اسلامي امد و اين سنگر ترس را منهدم کرد.

* امروز در جمهوري اسلامي يک عنصر اگاه مطلع و متکي به ارزشهاي ديني را پيدا نمي کنيد که از امريکا بترسد.  ملت ترس دور انداخت. نه فقط ترس از امريکا را بلکه ترس از همه جبهه استکبار را ملت دور ريخت. در جنگ تحميلي 8 ساله که باز متاسفانه جوانان ما ان ادوران طلايي و نوراني را درک نکردند. در آن دوران امريکا به صدام کمک مي کرد. شوروي ان روز و ارتجاع عرب با همه نالياقتي با همه ضعفي که داشت به ان کمک مي کردند و شرق و غرب جبهه واحدي شده بودند به نفع صدام و عليه جمهوري اسلامي اما جمهوري اسلامي ايستاد و برهمه پيروز شد. بعد از 8 سال نتوانستند يک وجب از خاک ايران جدا کنند. امروز انسان هاي اگاه و متکي به ارزش هاي اسلامي از امريکا نمي ترسند. امروز هم شايد کساني بترسند اما اين غيرعقلايي است. اگر ترس محمدرضا از امريکا عقلايي بود ترس اين ها غيرعقلايي است چرا که پشتيباني مثل مردم نداشتند اما جمهوري اسلامي پشتيباني قوي مانند اين مردم را دارد. 

* يکي از سنگرهاي دشمن براي تسلط بر کشور ما، عبارت بود از تزريق بي اعتقادي به خود. بي اعتمادي به خود. نداشتن اعتماد به نفس ملي. در مقابل چشمشان زرق و برق غربي‌ها را مشاهده مي کردند. در خودشان اين چيزها نبود لذا احساس بي اعتمادي به خود مي کردند. ان روز يکي از ارکان دولت، در دوران پهلوي گفت که ايراني بايد برود لول هنگ بسازد. مي گفت ايراني لياقتش همين است. ايراني را چه به اختراعات. يک نفر ديگر از برجستگان ان دوران مي گفت اگر مي خواهد پيش برود بايد بشود غربي و اروپايي. يعني به خودشان باور نداشتند. انقلاب امد اين ناباوري را به کلي تبديل کرد به اعتماد ملي و باور به خود. اعتماد به نفس ملي. امروز جوان ايراني مي گويد ما مي توانيم در بسياري از موارد پيشرفت هاي علمي داشته باشيم. جوان هاي ما گاهي اوقات فکر هاي نوعي مطرح مي کنند که دستگاه هاي مسئول نمي توانند جمع و جور کنند. وقتي باور به خود نبود، پيشرفت هم نيست.وقتي ما مي توانيم شعار ما باشد، توانايي هم مي ايد. امروز اين را مشاهده مي‌کنيم. 

*50 سال در اين کشور در دوران طاغوت دانشگاه در اين کشور وجود داشت. در اين دانشگاه هم اساتيد خوب و متعهدي بودند هم دانشجويان با استعدادي . تعداد خيلي کمتر بود از امروز اما همان ها ايراني بودند. يک حرکت علمي، يک پديده نوي علمي در تمام طول اين 50 سال وجود نداشت. چرا؟ چون باور نمي کردند که بتوانند چون اطمينان نداشتند و اين بي اطميناني را در اذهان ملت تزريق کرده بودند. امروز هر روز يک نواوري داريم درکشور. وقتي دشمنان اين ها را مي بينند، عصباني مي شوند. امروز در کشورهاي پيشرفته جزو 10 کشور اول دنياست با وجود تحريم.  در زمينه نانو و هسته اي مي بينيم پيشرفت هارا . يکي از سنگرهاي دشمن در ايران، ناباوري به خود بود. 

* سنگر ديگر، از سنگرهاي دشمن جدايي دين از سياست بود. به همه باورانده بودند که دين بايد در محيط نظام اجتماعي و سياست دخالت نکند. حال آن هايي که با دين سر و کار نداشتند جاي خود. حتي متدينين حتي برخي از علماي دين باور نمي کردند که اسلام بتواند در مسائل سياسي دخالت کند. اين درحالي است که اصل تولد اسلام در اول، با رويکرد سياسي بود. پيغمبر اکرم اولين کاري که کرد در مدينه حکومت تشکيل داد اما اين باور را در ذهن ها گنجانده بودند. جمهوري اسلامي اين سنگر را هم منهدم کرد. امروز درباره مسائل کشور از ديدگاه قانوني و اسلامي جوانان در دانشگاه ها و کشور فعاليت مي کنند. دانشجويان ما در زمينه هاي بسياري چه برسد به حوزه ها و طلاب. 

* دشمن؛ مقصود دولت امريکاست که البته مي گويند ما دشمن نيستيم؛ پيام نوروزي دادند به ما و براي جوانان دلسوزي کردند. يا در کاخ سفيد سفره هفت سين پهن کردند که اين ها بچه گول زني است. از آن طرف تحريم ها را حفظ مي کنند و وزارت خزانه داري امريکا با طرق خود جوري عمل مي کند که شرکت هاي بزرگ و بانک هاي بزرگ جرات نکنند با جمهوري اسلامي معامله کنند که دشمني محض است. تحريم و تهديد مي کنند که دشمني محض است. اما از طرف ديگر مي گويند که براي جوانان ايراني دنبال کار هستيم. اين ها را کسي باور نمي کند. 

* اين ها ملت ما را هنوز نشناخته اند. ملت ايران، ملتي فهيم و اگاهي است و دشمنان خود را مي شناسد. بله ما، با مردم امريکا مشکل نداريم ما با هيچ احاد مردمي مشکل نداريم. ما با سياستمداران کار داريم؛ دشمن آن ها هستند.

* واقعيت هايي وجود دارد. از سرمايه هاي فراواني که در کشور وجود دارد. ظرفيت هاي فراوان. هم سرمايه هاي طبيعي هم انساني، هم فرصت هاي بين المللي داريم. به خاطر اين سرمايه ها امروز کشور ظرفيت پيشرفت فوق العاده اي در درون خود دارد. امروز جمهوري اسلامي به يک قدرت اثرگذار در سطح منطقه و در مواردي در سطح جهان تبديل شده است و اين يک واقعيت است. قدر خود را بدانيم. عظمت اين ملت را بدانيم. 

* آمريکا به دلايل واضحي با ما دشمن است. مرادمان سياستمداران امريکا و سياست هاي ان هاست. در قضيه برجام بدعهدي کردند. به تحريم هاي ديگري ما را تهديد کردند. وزير خزانه داري امريکا به شدت شبانه روز مشغول کار است که جمهوري اسلامي نتواند از نتايج برجام استفاده کند و بهره مند شود. مرتبا تهديد مي کنند. الان هم انتخابات رياست جمهوري امريکا چند ماه ديگر شروع خواهد شد و 9 ماه ديگر اين دولت عوض خواهد شد. دولتي که بعدا به وجود خواهد امد هيچ تضميني وجود ندارد که همين تعهدات اندک را هم اجرايي کند. نامزدهاي انتخاباتي امريکا الان در بدگويي به ايران مسابقه گذاشته‌اند. وقتي مي گوييم دشمن است امريکا، عده اي منزجر مي شوند. اين ها دشمني است ديگر؛ فراموش نکنيد که ما گفتيم ملت و دولت بايد همدل و همزبان باشند. بايد کار کنند همه و به دولت کمک کنند. اگر راهنمايي هم دارند، بگويند. 

واقعيت ديگر اين است که اين دشمن به ظاهر مقتدر ابزارهاي دشمني اش نامحودو نيست. چند ابزار اساسي دارد که ابزار هاي فعال اوست. يکي تبليغات و ايران هراسي است و يکي نفوذ و ديگري هم تحريم.

يکي از 3 ابزار موثر دشمن، تحريم است. دشمن احساس کرده که کشور ما و ملت ما از تحريم ضربه مي بيند متاسفانه ما خودمان هم تقويت کرديم. در برهه اي تحريم را بزرگ کرديم. هي گفتيم تحريم است تحريم است؛ از ان طرف هم برداشتن تحريم ها را تقويت کرده و بزرگ نمايي کرديم که اگر برداشته شود اين اتفاق خواهد افتاد و ان اتفاق که پيش نيامد که اگر همين روال پيش برود هم اتفاق نخواهد افتاد و لذا احساس کرده که با ابزار تحريم مي تواند کار را پيش ببرد. 

يک دوراهي را دشمن نشان مي دهد به ما. اين دوراهي دروغ است. اما دو راهي ديگري هم وجود دارد. يا بايد مشکلات تحريم را تحمل کنيم يا ايستادگي کنيم به وسيله اقتصاد مقاومتي. 

اقدام و عمل نياز است. کارهايي که بايد انجام گيرد در زمينه اقدام و عمل؛ البته دولت در زمينه اقتصاد مقاومتي کارهايي کردند ما گفتيم ستاد فرماندهي تشکيل دهيد که تشکيل شده و معاون اول رئيس جمهور محترم را در راس گذاشتند و گزارشي داده اند که در پيام ابتداي سال به ملت عرض کردم. منتها کار مقدماتي است. گزارش دادند که بر اثر فعاليت هاي انجام شده تراز بازرگاني مثبت شده است. يعني صادرات غير نفتي ما از واردات بيشتر است که خبر خوبي است. واردات ما نسبت به سال گذشته ان کمتر شده که منتها کفايت نمي کند و کار با اين ها تمام نمي شود. کار اساسي بايد انجام گيرد. 

اول بايد فعاليت ها و زنجيره هاي اقتصادي مزيت دار کشور را مسئولان دولتي شناسايي کنند و بر ان ها متمرکز شوند. برخي از فعاليت هاي اقتصادي در کشور اولويت دارد مانند مادر مي ماند از ان باب هاي اقتصادي و توليدي گشوده مي‌شود و نقشه راه را مشخص کند و تکليف همه را معلوم کنند. 

دومين مسئله؛ زنده کردن توليد داخلي است. ما امروز ان طور که به من گزارش دادند حدود 60 درصد از امکانات توليد ما معطل و تعطيل است. برخي به کمتر از ظرفيت کار مي کنند يا برخي کار نمي کنند. بايد توليد را احيا کرده و زنده کنيم. راه دارد و اين راه را خيلي از اقتصاد دانان بلدند و من به مسئولان دولتي مکررا گفتم که منتقدين را بخواهيد و حرفايشان را بشنويد حرف هاي خوبي دارند. 

کار ديگر اين که ما بلاخره تجارت خارجي داريم؛ بايد وارد کنيم ليکن توجه کنيم که اين خريد هاي ما قدرت داخلي و توليد داخلي را تضعيف نکند. فرض کنيد؛ ما مي خواهيم هواپيما وارد کنيم يا خريداري کنيم به ما گفته مي شود؛ مسئولان دولتي مي گويند که اگر چنانچه اين درصد از اين قيمت را در صنايع داخلي هواپيما سرمايه گذاري کنيم بيش از اين که از خارج خريداري کنيم؛ داخل رشد خواهد يافت. نگاه نکنيد که اين خريد و واردات ما چه بلايي سر توليد داخلي مي اورد اين خطاست. در خريد ها کاري کنيم که توليد داخلي تضعيف نشود. 

ما پول هايي داريم در خارج از کشور؛ در قضيه برجام بنا بر اين شد که پول ها برگردد که اکثر ان برنگشته است و دچار مشکل است. انسان دست امريکايي ها را پشت اين مشاهده مي کند. ليکن بدجنسي برخي دستگاه هاي امريکايي موجب شده که بر نگردد. وقتي برگشت هرچند ده ميلياردي که هست وقتي برگشت، اين ها در مصارفي به کار نرود که پول هدر بشود. اين پولي است که وارد کشور مي شود و کشور نياز دارد. در درجه اول توليد است. مواظب باشند که پولي که وارد مي شود از بين نرود. صرف خريد هاي بيمورد و کارهاي بي‌جا و اسراف ها نشود. مديريت منابع مالي که از بانک ها و مراکز خارجي وارد مي شود. 

مسئله پنجم؛ بخش هايي در اقتصاد ما وجود دارد که مهم است مانند نفت و گاز. با بخش توليد موتور، براي خودرو و هواپيما و کشتي که مورد استفاده است. اين بخش هاي حساس و مهم دانش بنيان شود. اين که مي گوييم اقتصاد دانش بنيان . جوانان و دانشمندان نشان دادند که يم توانند نواوري کنند و از سطحي که داريم بالاتر ببرند. ان مغزي که مي تواند موشک برد بلند را طوري تنظيم کند که با انحراف 2متر بر سر هدف بخورد کار کوچکي است؟ ان مغزي که مي تواند اين کار را بکند در موارد ديگر هم پيشرفت کرده و سطحي را بالا ببرد. 

همين الان در کشور ما بنگاه هاي اقتتصادي و توليدي هست که محصولاتشان از مشابه خارجي بهتر است.

برخي بخش ها را در کشور سرمايه گذاري کرديم در گذشته مانند نيروگاه سازي. در زمينه پتروشيمي همينطور. امروز کشور به نيروگاه نياز دارد که ما ديگر از بيرون نياوريم کساني را که براي ما بسازند. اين بخش ها را احيا و استفاده کنيم. 

در همه معاملات خارجي که انجام مي دهيم انتقال فناوري را شرط کنيم. البته برادران ما در دولت گفتند که اين کار را انجام داديم. فرض کنيد يک شي توليدي جديدي را مي خواهند بسازند، توليد شده را نخرند، شي را با فناوري مخصوص خود خريداري کنند. 

با فساد مبارزه جدي شود. با ويژه خواري مبارزه جدي شود. با قاچاق مبارزه جدي شود. اين ها به اقتصاد کشور لطمه مي زند و ضررش با مردم است. اگر ما در مقابل ان مجموعه اي که با زد و بست هايي، در زمينه مسائل اقتصاد ويژه خواري مي کند و از امتيازات ويژه برخوردار مي کنند يا دچار فساد پولي و مالي مي شوند اگر سهل انگاري کنيم در برخورد؛ نبايد بشود. 

حال يک مجرم اقتصادي را دستگير کردند؛ با اهداف جناجي روزنامه ها مي نويسند. اين ها فايده ندارد. بايد انچه که امروز ممکن است پيش بيايد بايد جلوي ان را بگيرند. بايد با قاچاق به معناي واقعي کلمه مبارزه کنند.

مطلب ديگر بهره وري انرژي را، افرادي که اگاهند به اين مسئله؛ ادعا مي شود که اگر بتوانيم بهره وري انرژي را بالا ببريم و صرفه جويي کنيم 100 ميليارد دلار صرفه جويي خواهد شد. اين همه کار داره انجام مي گيرد، برخي غير لازم و برخي مضر، کار را متمرکز کنند در اين بخش. 

اگر واقعي بررسي کنند؛ که البته شنيدم مصوبه مجلس است ارتقاي بهره برداري از انرژي بايد انجام گيرد. 

به صنايع کوچک و متوسط نگاه ويژه کنند. اين که گفتيم الان چند هزار کارگاه و کارخانه متوسط و کوچک در کشور هست. اگر چنانچه اماري که به بنده دادند که 60 درصد از اين ها دچار بي کاري و تعطيلي هستند اين خسارت است. ان چيزي که در متن جامعه اشتغال و تحرک ايجاد مي کند همين صنايع کوچک و متوسط است.

اين مي شود حرکت انقلابي و اقتصاد مقاومتي که کشور را نجات خواهد داد و اگر انجام دهيم تحريم ها در ما اثر نمي کنند. احتياج نداريم که از اصول و خط قرمز هاي خود صرف نظر کنيم تا امريکا نتواند ما را تحريم کند. ما مي توانيم با دنبال کردن همين سياست اقتصاد مقاومتي به معناي عملي مسئله و اقدام عملي موضوع کشور را مصونيت سازي کنيم و مصونيت دهيم کشور را تا در مقابل تحريم به خود نلرزيم. اگر اقتصاد مقاومتي محقق شد تحريم دشمن تاثير چنداني نخواهد داشت. اگر کرديم اخر سال 95 مسئولان دولتي مي توانند بگويند که اين چند هزار کارخانه و کارگاه و دامداري و غيره را احيا کرديم. مي توانندگزارش دهند و مردم ببينند و حس کنند. وقتي مردم حس کردند ان وقت اعتماد و اطمينان پيدا خواهند کرد. 

مردم چه افراد سياسي و اقتصادي و احاد بايد به مسئولان کشور کمک کنند. البته بايد هر سه قوه همکاري کنند تا کار پيش برود. اين کمک لازم است. جديت مسئولين به خصوص قوه مجريه لازم است. اگر اين را بتوانيم اين حرکت را راه بياندازيم. اين جريان انقلابي است هم سرعت خواهد داشت و هم موفقيت. 

کاري که شهداي هسته‌اي پيش آهنگ ان بودند؛ در زمينه هاي هسته‌اي. کاري که شهيد تهراني مقدم پيش آهنگ ان بود. کاري که شهيد کاظمي پيش اهنگ بود در زمينه سلول هاي بنيادي. اين ها کار بسيار بزرگي است. شهيد اويني و مرحوم سلحشور در زمينه فرهنگي پيش اهنگ بودند؛ اين ها پيشروان کارهاي انقلابي در کشور هستند و بارها تاکيد کردم که نيروهاي حزب‌اللهي و انقلابي را بايد گرامي بداريم. 

مسائل فرهنگي بسيار مهم است و اهميت بسيار زيادي مي دهم. مجموعه هاي خودجوش مردمي که کار فرهنگي مي کنند که در سراسر کشوري هزاران مجموعه خودجوش مردمي است که دارن کار مي کنند و فکر مي کنند و کار فرهنگي مي کنند بايد روز به روز توسعه پيدا کنند و دستگاه هاي دولتي به اين ها کمک کنند و به جاي اينکه اغوش خود را به روي کساني که نظام و ارزش هاي اسلامي را قبول ندارند باز کنند به روي بچه هاي حزب‌اللهي و انقلابي باز کنند. کار هاي فرهنگي با ارزش دارد انجام مي گيرد و در تمام زمينه ها مي توانند جوانان انقلابي کار کنند، امروز و فردا براي جوانان است. جوانان بدانند که اگر شما در ميدان باشيد و اگر باور به خود داشته باشيد امريکا و بزرگ از امريکا هيچ غلطي نمي توانند بکنند.

انتهاي پيام/

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس